رادمهررادمهر، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره
آرتامهرآرتامهر، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

رادمهر...آرتامهر.....دوفرشته زمینی ما

@photo.Radmehr پیج عکاسی مامان سحر

این روزها 2 اسفند 92

٢ اسفند 92 پسر نازم...داری بزرگ می شی!!!!!!نه یواش یواش نه!!!!به سرعت گذر لحظه های طلایی عمر من! نگاهت که میکنم باور نمی کنم 4 ماه و 28 روز پیش اینقدر ظریف و آهسته بودی که واسه در آغوش کشیدن و بوسیدنت هم وجدانم در عذاب بود......... قد میکشی!!!!!!! رشد می کنی! زیباتر میشی.... و چشمات!!!! وای نمی تونم از چشمات بگم پسرم! انگار که خدا زیبایی همه دنیارو با اون مداد قهوه ایش نقاشی کرده! انگار که دریا دریا  معصومیت رو هدیه کرده به اون نگاه دوست داشتنیت.... این احساس مادر بودن چیه که من حتی نمیتونم ازش بنویسم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هر روز صبح که بیدار میشم ...به اولین  چیزی که نگاه می کنم چشمای نازته که دیوانه وار عاشقم کرده!!!!و اولین جمله ای...
2 اسفند 1392

همینجوری!!!!!!! بی موضوع........

٢ اسفند 92 پسرکم خیلی وقته که نیومدم وبلگت رو به روز کنم.... پس با شرح کامل نمیتونم بگم که چه اتفاقایی افتاد این چند وقته! ببخشید دیگه اما با چند تا عکس و نوشته های یک خطی خاطرات این ماه رو می نویسم واست: با عمه و عمو (شوهر عمه) رفتیم پاساژ گردی که این شلوار رو واست خریدم... تی شرتت هم فرداش با بابایی واست خریدم.... کفشت هم روی سیسمونیت مامان مینا زحمت کشیده بود. ماه شدی پسرم!! اینم پشت لباسات.. نخندی ها!!! آخه پشت لباست هم خوشگل بود عکس گذاشتم یادگاری داشته باشی. دو هفته پیش دیدیم که آب لوله ها همش سرد و گرم می شه و بعد ازیک روز کلا سرد شد به طوری که من شما رو بردم حمام وقتی اومدم موهات رو بشورم آب یخ شد. منم لباسات رو پوشون...
2 اسفند 1392
1